معنی جسم دادن (به)، مجسم کردن، دربرداشتن، متضمن بودن, معنی جسم دادن (به)، مجسم کردن، دربرداشتن، متضمن بودن, معنی [sk bاbj (fi)، k[sk lcbj، bcfcbاaتj، kتqkj fmbj, معنی اصطلاح جسم دادن (به)، مجسم کردن، دربرداشتن، متضمن بودن, معادل جسم دادن (به)، مجسم کردن، دربرداشتن، متضمن بودن, جسم دادن (به)، مجسم کردن، دربرداشتن، متضمن بودن چی میشه؟, جسم دادن (به)، مجسم کردن، دربرداشتن، متضمن بودن یعنی چی؟, جسم دادن (به)، مجسم کردن، دربرداشتن، متضمن بودن synonym, جسم دادن (به)، مجسم کردن، دربرداشتن، متضمن بودن definition,